جدول جو
جدول جو

معنی نخ بافی - جستجوی لغت در جدول جو

نخ بافی(نَ)
عمل نخ باف. رجوع به نخ باف شود
لغت نامه دهخدا
نخ بافی
عمل وشغل نخ باف نخ ریسی
تصویری از نخ بافی
تصویر نخ بافی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
نخ ریس. نخ بافنده. نخاخ
لغت نامه دهخدا
(نَ)
عمل نخ تاب. نخ ریسی
لغت نامه دهخدا
(نَ بَ)
دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه. در 26هزارگزی شمال شرقی ترک و 26هزارگزی راه میانه به خلخال. در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 519 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و کوه، محصولش غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
بازی که با سریدن روی یخ کنند. سرسره بازی. یخ ماله، پاتیناژ. سریدن روی یخ، خواه روی یخی که از آب فسرده بر روی زمین بر اثر سرمای شدید باشد، یا یخی که مصنوعاً در محلهای معین به همین منظور تهیه دیده باشند
لغت نامه دهخدا
تصویری از نخ باف
تصویر نخ باف
آنکه نخ ریسدنخ بافنده نخ ریس
فرهنگ لغت هوشیار
شغل و عمل کشف باف، محلی که در آن پارچه کشف باف تهیه کنند یا فروشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخ تابی
تصویر نخ تابی
عمل وشغل نخ تاب نخ ریس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کش بافی
تصویر کش بافی
((کِ))
کارگاه بافندگی پارچه کشباف، عمل بافتن پارچه های کشباف
فرهنگ فارسی معین